نسل معنوی اما نه مذهبی
"هر کجا بوی خدا میآید خلق بین بیسر و پا میآید
زانک جانها همه تشنهست به وی تشنه را بانگ سقا میآید
شیرخوار کرمند و نگران تا که مادر ز کجا میآید
در فراقند و همه منتظرند کز کجا وصل و لقا میآید"
"هر کجا بوی خدا میآید خلق بین بیسر و پا میآید
زانک جانها همه تشنهست به وی تشنه را بانگ سقا میآید
شیرخوار کرمند و نگران تا که مادر ز کجا میآید
در فراقند و همه منتظرند کز کجا وصل و لقا میآید"
پیش از آنکه خداوند دیانت تازهای برای بشر بیاورد، دنیای نوینی خلق میکند؛ تحولات عظیمی در همۀ رشتهها از جمله علوم، هنر، سیاست، فلسفه و روابط انسانی به وجود میآورد و نسلی جدید پدید میآورد که آمادۀ پذیرش قوانین و تعالیم دین نوین باشد.
بیان زیبای ذیل از حضرت بهاءالله، مقدمات ظهور مظاهر الهی و آمادگی بشر را با خلقتی نو که استعداد فهم امر جدید را دارد، بهصورت تمثیل و اشاره نمایان میسازد.
"حمد خدا را که عيون حيوان غيبی که در حجبات ستر إلهی مستور بود بتأييدات روح القدس علوی از حقايق کلمات جاری و ساری گشت بلی چشمه حيات مشهور که بعضی از عباد در طلب او شتافتند حيات ظاهری عنصری بخشيد و اين چشمه حيات که در کلمات سبحانی جاری ومستور است حيات باقی و روح قدسی بخشد مبدأ و محلّ آن چشمه ظلمات ارض است و مبدأ و سبب اين چشمه جعد محبوب چون حور معانی که ازل الآزال خلف سرادق عصمت صمدانی مستور بود وقتی از ساحت قدس سلطان لا يزالی اذن خواست که از غرفات خلوت روحانی بانجمن رحمت ربّانی در آيد و يک تجلّی از تجلّيات مکنونه بر عوالم قدس احديّه اشراق فرمايد در اين حين منادی از مصدر الوهيّت کبری و مخزن ربوبيّت عظمی ندا نمود که خلقی که قابل اين تجلّي و اشراق شوند مشهود نه امر بخلق جديد و صنع بديع گشت جميع أهل ملأ أعلی و سکّان رفارف بقا متحيّر گشتند که اين خلق بديع از چه عنصری مخلوق شوند و از چه حقيقتی موجود آيند در اين حين نسيم صبای قدسی از سبای فردوس معنوی بوزيد و غبار لطيف معطّری از گيسوی آن حوری روحانی آورد و در آن ساعت چند قطره شراب نورانی از کوثر جمال حضرت رحمانی در آن غبار چکيد و دست قدرت صمدانی از کنز غيب رحمت سلطانی ظاهر شد و آن غبار روحانی را بماء عذب نورانی عجين فرمود و بعد نَفَسی از نفس قِدمانی در او دميد اذاً قاموا خلقٌ لو ينظر أحدٌ منهم بِطَرْفِ طَرْفه علی أهل السَّموات و الأرض لينعدمنَّ کلّهنّ و ينقلبنّ و يرجعنّ الی عدم قديم و بعد أمر مبرم از سماء أمر الهی شد که أهل سرادق عظمت و أهل حجبات قدرت و ملأ کرّوبين و حقائق صافّين جنّت خلد را بأنوار جمال تزيين نمايند و بفرش سندس و استبرق قدسی فرش نمايند و بعد اذن خروج از سماء ظهور رسيد و آن حوريّه روح از خلف سرادق کبری بيرون آمد و بر سکّان أهل سماوات و أرض بذل روح حقيقی فرمود و بعد از قيام بر فراش سندسی حرکتی فرمود و از آن حرکت از شعرات او چند نقطه سودا که حاکی از ان ظلمت نورا بود بر ارض استبرقی چکيد و از آن نقطه های معدوده اين کلمات بديعه تزيين يافت و کوثر حبيّه در ظلمات عيون اين کلمات مستور گشت پس ای همپران هوای قدسی از توجه بدنيای فانی خود را از اين سلسبيل باقی ممنوع ننمائيد شايد برفارف بقای لقای جمال ذوالجلال اذن دخول يابيد وکذلک نذکر لکم الأسرار فيما سُترَ علی عقولکم وقلوبکم في الماء الّذي ذکر في کلّ الألواح بالحيوان لعلّ أنتم إلی هذا الماء في هذا المعين بعد انقطاعکم عن کلّ مَنْ فی السّموات والأرض إليه تصلون وإلی بدايع فيض فضله ترجعون." حضرت بهاءالله, مجموعه الواح مباركه (چاپ مصر) صفحات ۲۷۲-۲۷۴
وقتی بهائیان میگویند که ادیان مختلف یکی هستند، منظورشان این نیست که آیینها و سازمانهای دینی گوناگون عیناً همانند یکدیگرند. بلکه باور دارند که تنها یک دین الهی وجود دارد و همه پیامآوران خداوند بهصورت تدریجی حقیقت آن را آشکار ساختهاند. ادیان بزرگ جهان در مجموع بیانگر یک طرح الهی در حال تکویناند؛ و به گفته حضرت بهاءالله “ هذا دين اللّه من قبل و من بعد" كتاب اقدس صفحات ۲۷۰ ناشر: مرکز جهانی بهائی ۱۹۹۲
بنابراین دین الهی که تغییرناپذیر است، ازلی است در گذشته و ابدی در آینده
جامعه بين المللی بهائی دربيست و نهم ماه مه ١٩٩٢ بمناسبت يکصدمين سالگرد درگذشت حضرت بهاءاللّه جزوهای منتشر کرد بنام "بهاءالله" در فصل ١١ صفحه ٥٩ چنین آمده:
دین عامل نور یا موجب تاریکی
حضرت بهاءاللّه موانعی را که تأسیسات مذهبی در طول تاریخ بین انسان و مظاهر الهیه ایجاد کردهاند به شدّت محکوم میکنند. عقاید قشری مذهبی که از خرافات عامّه الهام گرفته و با سوء استفاده از قوای ذهنی تکامل یافتهاند مکرّراً بر دین حقیقی که همواره معطوف به هدف های روحانی و معنوی است تحمیل شدهاند. قوانین متبادلهء اجتماعی که برای استحکام حیات جامعه ظاهر شدهاند به جای آن که در خدمت عامّهء مردم قرار گیرند، پایهء قالبهای فکری متحجّر و اعمالی گشتهاند که عموم مردم را مورد فشار و زحمت قرار میدهد . حتّی از به کار بردن هوش و عقل یعنی مهمترین وسیلهای که بشر در اختیار دارد تعمّداً جلوگیری به عمل آمده است، نتیجه آن که روابط متقابل و همکاری بین دین و علم که اساس حیات و تمدّن انسانی بر آن متّکی است از بین رفته است .
نتیجهء این سابقهء تأسّف آور آن است که دین در سراسر جهان اعتبار و حُسن شهرت خود را از دست داده است. بدتر از همه آن که ادیان گذشته خود مهلک ترین سبب نفرت و جنگ در بین مردم جهان شدهاند .
حضرت بهاءاللّه متجاوز از یک قرن قبل تذکّر فرمودهاند که:
" ضغینه و بغضای مذهبی ناری است عالم سوز و اطفاء آن بسیار صَعْب، مگر ید قدرت الهی ناس را از این بلای عقیم نجات بخشد. " (1)
حضرت بهاءاللّه میفرمایند نفوسی که در بارگاه الهی مسئول این وضع اسفناکند، روحانیون یعنی پیشوایان ادیان عالم میباشند که در ادوار تاریخ به خود اجازه دادهاند که از جانب حق سخن گویند . کوشش آنان بر این که کلمة اللّه را ملک خصوصی خود دانند و تفسیر آن را وسیلهء بزرگی خود سازند بزرگ ترین مانع در راه پیشرفت تمدّن بوده است. چنان که بسیاری از پیشوایان دینی برای وصول به اهداف و آمال خود در قیام بر ضدّ پیامبران الهی به هنگام ظهورشان هیچ تردیدی به خود راه ندادهاند.
"و در همه اوقات سبب سدّ عباد و منع ایشان از شاطی بحر احدیه علمای عصر بودهاند که زمام آن مردم در کف کفایت ایشان بود و ایشان هم بعضی نظر به حبّ ریاست و بعضی از عدم علم و معرفت ناس را منع مینمودند، چنانچه همهء انبیاء به اذن و اجازهء علمای عصر سلسبیل شهادت را نوشیدند ..." (2)
حضرت بهاءاللّه در یکی از آثار خود خطاب به پیشوایان همهء ادیان آنان را از مسئولیتی که با چنان سهل انگاری و بی مبالاتی در طول تاریخ به عهده گرفتهاند برحذر میدارند:
" مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ عَینٍ إذا تَغَیرَتْ تَغَیرَتِ الأنْهار المُنْشَعِبَةُ مِنْها . اِتَّقوا اللّه وَ کونوا مِنَ المُتَّقینَ . کَذلِکَ الإِنْسانُ إذا فَسَدَ قَلْبُهُ تَفْسُدُ أرْکانهُ. وَ کَذلِکَ الشَّجَرُ إنْ فَسَدَ أصْلُها تَفْسُدُ أَغصانُها وَ أَفْنانُها وَ أَوراقُها وَ أَثمارُها ". (3)
(ترجمه: پیشوایان ادیان چون چشمه آبند که اگر تغییر کند نهرهای جاری از آن نیز تغییر خواهد کرد. همچنان است انسان که اگر قلبش فاسد شود همهء اجزاء بدن فاسد خواهد شد و یا مانند درخت که فساد ریشه آن علّت فساد شاخه و برگ و میوه آن خواهد بود.)
این که بیانات مذکور به هنگامی اعلام گردید که عقاید قشری مذهبی یکی از نیروهای عمدهء حاکم در سراسر جهان بود نشانهء آن است که دورهء قدرت آن عقاید عملاً خاتمه یافته و دیگر نقش اجتماعی طبقهء روحانیون در تاریخ جهان به پایان رسیده است.
" ای معشر علماء مِنْ بَعد خود را صاحب اقتدار نخواهید یافت ..." (4)
حضرت بهاءاللّه خطاب به یکی از علمای اسلام که بخصوص از مخالفین کینه توز بود چنین میفرمایند:
" مَثَلُکَ کَمَثَلِ بَقیة اثر الشَّمْشِ عَلی رؤوسِ الجِبالِ سَوْفَ یدرِکُها الزَّوالُ مِنْ لَدَی اللّهِ الغَنی الْمُتَعالِ. قَدْ أُخِذَ عِزّکَ وَ عِزُّ أَمْثالِکَ " (5)
(ترجمه: تو چون آخرین اثر آفتاب بر قلّهء کوهی که بزودی به حکم خداوند قادر متعال از میان خواهد رفت، عزّت از تو و از امثال تو گرفته شده است.)
این ابلاغات تنها به سازمان هائی که مسئول امور دینی میباشند خطاب نگردیده بلکه در حقیقت مربوط به سوء استفادهای است که از این سازمان ها میشود. حضرت بهاءاللّه در آثار خود نه تنها از سهم عظیمی که هر یک از ادیان گذشته در پیشرفت تمدّن به عهده داشتهاند قدردانی فرمودهاند بلکه از خودگذشتگی و محبّت به نوع انسانی را که شاخص بعضی از علمای دینی و نظام های مذهبی در همهء ادیان بوده و منافع آن عاید عالم انسانی گشته تحسین و تمجید فرمودهاند.
" علمائی که ... فی الحقیقه به طراز علم و اخلاق مزینند، ایشان به مثابهء رأسند از برای هیکل عالم و مانند بصرند از برای امم" (6)
در واقع تلاش همهء مردم از مؤمن و غیر مؤمن و عالِم و عامی اکنون باید این باشد که نتایج فساد همه گیری را که در اثر جنبش های دینی گریبان گیر عالم انسانی گشته بازشناسند. چه در اثر بیگانگی از خداوند که در طی قرن گذشته عمومیت یافته، رابطهای که پایه و اساس حیات معنوی بر آن استوار بود در هم فرو ریخته و قوای طبیعی خرد و استدلال منطقی که از لوازم حیاتی برای حفظ و تکامل ارزش های انسانی است عموماً اعتبار خود را از دست دادهاند.
" قوّه و بنیهء ایمان در اقطار عالم ضعیف شده دریاق اعظم لازم؛ سواد نحاس امم را اخذ نموده اکسیر اعظم باید ...این مقام و این قدرت مخصوص است به کلمة اللّه ... " (7)
یادداشتها:
1 - لوح شیخ ، ص ١٠
2 - کتاب مستطاب ایقان ، ص ١٢
3 - نقل از کتاب قد ظهر یوم المیعاد ، ص ١٣٠
4 - نقل از ترجمهء بیان حضرت بهاءاللّه مندرج در کتاب قد ظهر یوم المیعاد ، ص ١٢٦
5 - لوح شیخ ، ص ٦٦
6 - نقل از کتاب قد ظهر یوم المیعاد ، ص ١٧٥
7 - منتخباتی از آثار ، ش ٩٩ ، ص ١٣١
پایان پیام جامعه بين المللی بهائی.
با هر پیامآور جدید، خداوند مردمانی نو میآفریند که آماده پذیرش اوامر آن پیامآور باشند. ترکیب این دو—پیامآور تازه و مردم آماده—تغییری عمیق در جهان به وجود میآورد.
هر کجا بوی خدا میآید / خلق بین بیسر و پا میآید
زانک جانها همه تشنهست به وی / تشنه را بانگ سقا میآید
شیرخوار کرمند و نگران / تا که مادر ز کجا میآید
در فراقند و همه منتظرند / کز کجا وصل و لقا میآید
از مسلمان و جهود و ترسا / هر سحر بانگ دعا میآید
خنک آن هوش که در گوش دلش / ز آسمان بانگ صلا میآید
گوش خود را ز جفا پاک کنید / زانک بانگی ز سما میآید
گوش آلوده ننوشد آن بانگ / هر سزایی به سزا میآید
چشم آلوده مکن از خد و خال / کان شهنشاه بقا میآید
ور شد آلوده به اشکش میشوی / زانک از آن اشک دوا میآید
اگر بهاصل ادیان توجه کنیم یعنی بنور توجه کنیم نه چراغ همه را یکی خواهیم دید.
ور نظر بر نور داری وا رهی / از دوی و اعداد جسم منتهی
از نظرگاهست ای مغز وجود / اختلاف مؤمن و گبر و جهود
از ۲۴ می ۱۸۴۴ شروع آئین بهائی تاکنون وقتی که در همان روز اولین تلگرام جهان از واشنگتن به بالتامور با این آیه از تورات اعداد ۲۳:۲۳ "که خدا چه کرده است" مخابره شد، و پس از این جهان دگرگونیهای عمیقی در عرصههای اجتماعی و سیاسی تجربه کرده است. اواسط قرن نوزدهم با آغاز صنعتیشدن همراه بود که موجب مهاجرت گسترده به شهرها، تحول بازارهای کار و پیدایش جنبشهای اجتماعی نوین شد. الغای بردهداری در بسیاری از نقاط جهان، ظهور حق رأی زنان و گسترش تدریجی جنبشهای حقوق مدنی، نشانگر حرکت جوامع به سوی فراگیری و برابری بیشتر بود. در حوزه سیاست، سقوط نظامهای سلطنتی، پیدایش نهادهای دموکراتیک و موجهای استعمارزدایی، ساختار قدرت جهانی را دگرگون کرد. ایدئولوژیهای انقلابی مانند سوسیالیسم، کمونیسم و دموکراسی لیبرال، نظامهای سنتی را به چالش کشیدند و چشماندازهای جدیدی از حکمرانی و عدالت ارائه دادند.
در علم و فناوری نیز تحولات از سال ۱۸۴۴ تاکنون به همان اندازه دگرگونکننده بودهاند. انتشار کتاب «خاستگاه گونهها» اثر داروین در سال ۱۸۵۹ انقلابی در زیستشناسی و درک بشر از تکامل ایجاد کرد. قرن بیستم شاهد پیشرفتهای شتابان علمی بود؛ از نظریه نسبیت انیشتین گرفته تا کشف DNA و پیدایش مکانیک کوانتومی. این دستاوردها نه تنها دانش علمی را دگرگون کردند، بلکه بر فلسفه، اخلاق و حتی راهبردهای ژئوپولیتیکی تأثیر گذاشتند بهویژه با توسعه انرژی و تسلیحات هستهای. انقلاب دیجیتال در اواخر قرن بیستم و آغاز قرن بیستویکم، با ظهور رایانه، اینترنت و هوش مصنوعی، شیوههای ارتباط، آموزش، بهداشت و پیوندهای جهانی را بازتعریف کرده است. این دگرگونیهای علمی و اجتماعی-سیاسی در کنار یکدیگر، جهانی پیچیدهتر اما بهمراتب پیوستهتر و آگاهتر پدید آوردهاند.
حضرت شوقى افندى, در "توقيع قرن (نوروز سال ۸۹ بديع)" این بیان مهیمن را از حضرت بهاءالله نقل میفرمایند:
“عالم منقلب است و انقلاب او یوما فیوما در تزاید و وجه آن بر غفلت و لا مذهبی متوجّه و این فقره شدّت خواهد نمود و زیاد خواهد شد بشأنی که ذکر آن حال مقتضی نه و مدّتی بر این نهج ایّام میرود و اذا تمّ المیقات یظهر بغتة ما ترتعد به فرائص العالم اذا ترتفع الأعلام وتغرّد العنادل علی الأفنان”. توقيعات مباركه حضرت ولی امرالله - خطاب به احباى شرق صفحات ۶۵۰ ناشر: لانگنهاين - آلمان ۱۹۹۲ م
در حقیقت عالم در حال تولد نظم جدیدی است این درد زایمان آن "غفلت و لامذهبی" روز بروز بیشتر میشود تا اینکه زمانش برسد "اذا تمّ المیقات" اتفاقی خواهد افتاد که پشت عالم را به لرزه خواهد انداخت " یظهر بغتة ما ترتعد به فرائص العالم"
در این فصل سعی شده در مورد دلایل این "غفلت و لامذهبی" اینکه باوجود افول ادیان هنوز جمع زیادی بخصوص جوانان دنبالرو جنبشهای روحانی که با اعتقادات آنها نزدیک است میگردند.
در اینجا از علل دینگریزی و مقایسه سه جنبشهای بهائی صوفی و بودائی که مورد توجه نسل جدید است پرداخته خواهد شد.
چرا نسلهای جدید از دین فاصله میگیرند؟ یک تغییر فرهنگی با رگههایی از معنویت
در دهههای اخیر، چشمانداز دینی بهویژه در میان نسلهای جوان دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. این روند که گاهی به عنوان «ضد دین» توصیف میشود، در واقع پدیدهای پیچیدهتر است: جوانان امروزی لزوماً ایمان را رد نمیکنند، بلکه در حال بازتعریف آن هستند. فاصله گرفتن آنها از ساختارهای سنتی دینی بازتابی از تحولات فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی عمیقتری است.
کاهش وابستگی دینی: دادهها چه میگویند؟
بر اساس گزارش مؤسسه تحقیقات دینی عمومی (PRRI) و مرکز پژوهشی پیو (Pew)، نسلهای جوان بیش از دیگران خود را فاقد وابستگی دینی معرفی میکنند:
حدود ۳۴٪ از نسل زد (متولدین ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲) و ۳۵٪ از نسل هزاره (متولدین ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۶) خود را "بیدین" یا بدون وابستگی خاص دینی (نظیر آتئیست، آگنوستیک یا «هیچکدام») معرفی میکنند.
کمتر از نیمی از نسل زد میگویند دین در زندگیشان اهمیت دارد.
فقط ۱۱٪ از آنان به طور منظم در مراسم دینی شرکت میکنند، در حالی که ۳۸٪ هرگز شرکت نمیکنند.
در مقابل، نسلهای قدیمیتر مانند بیبیبومرها و نسل خاموش، سطح وابستگی دینی و حضور در مراسم را بسیار بالاتر گزارش میدهند
چرا نسلهای جوان از دین فاصله میگیرند؟
افزایش فردگرایی و خودمختاری
فرهنگ امروز ارزش بالایی برای بیان فردی، آزادی شخصی و اصالت قائل است. ساختارهای سنتی دینی که بر اطاعت و سنت تأکید دارند، اغلب در تضاد با این ارزشها قرار میگیرند.
بیاعتمادی به نهادهای دینی
رسواییها و سوءاستفادههای مالی و اخلاقی در برخی نهادهای مذهبی باعث بیاعتمادی شدید شده است. بسیاری از جوانان انتظار شفافیت و عدالت دارند و نهادهای دینی را فاقد این ویژگیها میدانند.
تعارض با ارزشهای عدالت اجتماعی
مواضع محافظهکارانه دینی در قبال حقوق جامعه ، برابری جنسیتی و نژادی، برای بسیاری از جوانان غیرقابل پذیرش است و آنها را از نهادهای دینی دور میکند.
تفکر علمی و انتقادی
دسترسی به آموزش و منابع دیجیتال باعث شده جوانان به شکل فزایندهای نسبت به باورهای فراطبیعی شکاک باشند و به نگرشهای علمی و منطقی گرایش یابند.
فرهنگ دیجیتال و جهانیشدن
اینترنت موجب آشنایی گسترده با دیدگاههای متنوع شده و قدرت روایت دینی سنتی را کاهش داده است. در بسیاری موارد،جوامع مجازی جایگزین اجتماعات مذهبی سنتی شدهاند.
به تعویق افتادن مراحل سنتی زندگی
دین معمولاً در گذرگاههای زندگی (ازدواج، فرزندآوری، پیری) نقش مهمی ایفا میکند. اما امروزه جوانان این مراحل را به تأخیر میاندازند یا کنار میگذارند و در نتیجه تماس آنها با دین نیز کاهش مییابد.
شواهد نشان میدهد که بسیاری از جوانان ضد ایمان نیستند بلکه ضد تحجر، تحمیل و تعصب مذهبی هستند. اگرچه پیروی رسمی از ادیان کاهش یافته، اما علاقه به معنویت، مراقبه، عرفان و تحول فردی همچنان پابرجاست.
بسیاری خود را "معنوی اما نه مذهبی" معرفی میکنند و به تمریناتی چون مدیتیشن، یوگا، طالعبینی و پیوند با طبیعت روی میآورند.
برخی نیز به دین اما به شیوهای شخصی و فراگیر بازمیگردند، به دنبال جوامعی هستند که ارزشهای اخلاقی و عدالت اجتماعی را با ایمان تلفیق کنند.
نشانههایی از یک احیای نسل خاموش
با وجود کاهش کلی وابستگی دینی، برخی دادهها حاکی از نوعی احیای معنوی جدید هستند:
نسل زد (Z) کاملاً سکولار نیست. اقلیتی از آنها به شکل آگاهانهای به دین بازمیگردند، اما به دنبال برداشتهای نو، جامع و انسانمحور هستند.
جوامعی که بر سلامت روان، انسجام اجتماعی و کنشگری اجتماعی تأکید دارند، توانستهاند جوانان را جذب کنند.
برخی نهادهای مذهبی با ارائه فضاهای تأمل، گفتگو و عدالت اجتماعی توانستهاند با نسل جوان پیوند برقرار کنند.
در نتیجه نه طرد، بلکه بازتعریف
نسلهای جدید لزوماً دین را طرد نمیکنند، بلکه آن را زیر سوال میبرند، بازسازی میکنند و دوباره تعریف میکنند. در حالی که آنها تعصبات و ساختارهای سختگیرانه را نمیپذیرند، اما همچنان در جستوجوی معنا، تعلق و تعالی هستند.
این تحول فرهنگی برای نهادهای دینی هم تهدید و هم فرصت است: یا با گفتگو، اصلاح و انعطافپذیری پیش خواهند رفت یا با خطر از دست دادن ارتباط با نسلهای آینده مواجه خواهند شد.
منابع
مؤسسه PRRI ۲۰۲۴). ویژگیهای دینی نسل زد).
https://www.prri.org/spotlight/prri-generation-z-fact-sheet/?utm_source=chatgpt.com
مرکز پژوهشی Pew. ۲۰۲۲). تحول ترکیب دینی ایالات متحده.)
فایننشال تایمز. ۲۰۲۴). چرا نسل زد به سوی دین بازمیگردد).
https://www.ft.com/content/94460660-1fe1-411b-8649-cc886742c410?utm_source=chatgpt.com
تایمز لندن ۲۰۲۴). نسل زد خدا را دوباره یافتهاند).
چرا آیین بودا محبوب است؟
آیین بودا به دلایل فرهنگی، فلسفی، روانشناختی و عملی محبوبیت زیادی دارد. از مهمترین عوامل جذابیت آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
آموزههای جهانشمول
مفاهیمی چون شفقت، ذهنآگاهی، آرامش درونی، و پرهیز از خشونت، افراد با هر پیشینهای را جذب میکند.
تکیه بر تجربه شخصی
آیین بودا پیروان را به آزمایش آموزهها در زندگی واقعی تشویق میکند، نه به باور کورکورانه.
مدیتیشن و ذهنآگاهی
رواج جهانی تمرینهای بودایی مانند مدیتیشن، که اثرات مثبتی بر سلامت روان دارند.
عدم تعصب دینی
بودیسم غالباً انعطافپذیر است و اجازه میدهد افراد بدون تعصب، جستوجوی روحانی داشته باشند.
عمق فلسفی
تعالیم عمیقی درباره رنج، فناپذیری، و نبود خود ثابت ارائه میدهد.
ترویج از طریق رسانه و مشاهیر
افرادی چون دالایی لاما و سلبریتیهایی مثل ریچارد گیر و تینا ترنر به ترویج این آیین کمک کردهاند.
تأکید بر صلح و هماهنگی
در دنیای پر از تضاد، تعالیم صلحآمیز آن آرامشبخش هستند.
همسویی با علم
دیدگاههای بودایی در زمینه ذهن و آگاهی، اغلب با یافتههای علوم مدرن هماهنگ است.
با همه این نقاط مثبت چون دیانت بودا یک فلسفه قدیمی است بنا برین ایدهها و قوانینی دارد که با دنیای نو مغایرت دارد مثلا:
رهایی از دلبستگی ممکن است به عنوان بیتفاوتی برداشت شود. بودیسم بر اهمیت رهایی از دلبستگیها و خواستههای دنیوی بهعنوان راهی برای پایان دادن به رنج تأکید دارد. با این حال، منتقدان معتقدند که این آموزه گاهی ممکن است بهعنوان بیتفاوتی عاطفی یا کنارهگیری از زندگی برداشت شود و انگیزه برای درگیری اجتماعی یا مقابله با بیعدالتی را کاهش دهد.
نابرابری جنسیتی در برخی از شاخهها. در برخی شاخههای سنتی بودیسم، بهویژه در بودیسم تراوادا و تبتی، زنان راهبه از حقوق و جایگاه کمتری نسبت به مردان راهب برخوردار بودهاند. بهعنوان مثال، در برخی مکاتب، رسمیت دادن کامل به مقام راهبگی زنان یا ممنوع شده یا بهشدت محدود بوده است. این موضوع موجب مباحثاتی در مورد عدالت جنسیتی در بودیسم شده است.
محافظهکاری فرهنگی. در برخی کشورهای با اکثریت بودایی، بودیسم بهطور تاریخی برای توجیه ساختارهای اجتماعی سلسلهمراتبی یا هنجارهای فرهنگی که آزادیهای فردی را محدود میکنند، مورد استفاده قرار گرفته است. بهطور خاص، در کشورهایی مانند میانمار و سریلانکا، بودیسم ملیگرایانه با تنشهای قومی و حتی خشونتهای ضداقلیت همراه شده است که با اصول صلحطلبانه بودیسم در تضاد است.
تأکید بیش از حد بر رنج. برخی منتقدان معتقدند که تمرکز مرکزی بودیسم بر رنج (دوکه) و گذرا بودن زندگی میتواند نگرشی بدبینانه یا بیش از حد زاهدانه ایجاد کند، بهویژه برای افرادی که در جستجوی دیدگاهی شاد و مثبت به زندگی هستند.
کمتوجهی به مشارکت اجتماعی در برخی موارد. تأکید بودیسم بر رهایی فردی و تحول درونی باعث شده که برخی آن را فاقد مشارکت فعال اجتماعی یا سیاسی بدانند، برخلاف برخی دیگر از ادیان که خدمت به جامعه و اصلاح ساختارهای اجتماعی را برجسته میدانند.
شایان ذکر است که این انتقادات برای تمام مکاتب و جوامع بودایی صدق نمیکند و بیشتر به برداشتها و شرایط فرهنگی یا تاریخی خاص بستگی دارد. امروزه جنبشهایی مانند بودیسم درگیر (Engaged Buddhism) تلاش میکنند تا این انتقادات را پاسخ دهند و آموزههای بودایی را با فعالیت اجتماعی و سیاسی ترکیب کنند.
چرا تصوف محبوب است؟
تصوف پاسخگوی اشتیاق درونی انسان به عشق الهی، یگانگی، و تجربه عرفانی است. دلایل محبوبیت آن عبارتاند از:
تأکید بر عشق الهی
عشق به خداوند و شناسائی او در خود مسیر اصلی سیر و سلوک است.
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست / از خود بطلب آن چه خواهی که تویی
تجربه عرفانی برتر از تشریفات
بر تجربه مستقیم الهی تأکید دارد، نه بر ظواهر دینی.
شعر و هنر
شاعرانی چون مولوی، حافظ و عطار، آموزههای عرفانی را جهانی کردهاند.
تسامح و فراگیری
همه انسانها را مظهر الهی میبیند و دیگر ادیان را میپذیرد.
موسیقی و رقص
سماع، قوالی، و ذکر همراه با موسیقی راهی برای تجربه عشق الهی است.
تحول درونی
تصوف بر پالایش نفس و بیداری روح تأکید دارد.
معنویت در عصر مدرن
در دنیای مادیزده، راهی برای صلح درونی و معنویت عمیق ارائه میدهد.
تأثیر فرهنگی جهانی
ترجمههای شعر عرفانی، بهویژه اشعار مولوی، در غرب با استقبال زیادی مواجه شده است.
تصوف هم مانند بودا قدیمی است و بهفرقه های گوناگون تبدیل شده وهمه آنها با فرهنگ قرن 21 مطابقت نمیکند.
چرا آیین بهائی محبوب است؟
با وجود نوپایی، آیین بهائی در بیش از ۲۰۰ کشور گسترش یافته است. دلایل محبوبیت آن شامل موارد زیر است:
پیام وحدت
بشریت را یک خانواده میداند و بر وحدت نژاد، دین و جنسیت تأکید دارد.
"ای اهل عالم همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار" – بهاءالله
وحی تدریجی
تمامی ادیان را مراحل مختلف یک دین الهی میداند.
برابری زن و مرد
اصل برابری جنسیتی در رفتار و ساختار جامعه بهائی رعایت میشود.
صلح جهانی و همکاری بینالمللی
بر صلح، عدالت، و نظم جهانی تأکید دارد.
هماهنگی علم و دین
علم و دین را مکمل هم میداند.
ساختار اجتماعی و اقدامات مردمی
بر آموزش، خدمات، و توانمندسازی افراد از طریق نهادهای محلی تمرکز دارد.
عدم وجود روحانیون و علمای مذهبی
تصمیمگیریها از طریق شور و مشورت و انتخابات اداری آزاد انجام میشود.
رشد روحانی و اخلاقی
بر دعا، مراقبه، و خدمت به بشریت تأکید دارد.
مظلومیت و استقامت
مقاومت مسالمتآمیز بهائیان در برابر ظلم و روش مقابله با ظلم، تحسین جهانی را برانگیخته است.